اتاق بغلی بلند شدن رفتن بیرون شام بخورن.چقدر دلم خواست منم از این نوع بیرون رفتنها و دوستی ها داشتم. بچه های اتاق ما فقط بلدن یا دعواد کنن یا سکوت کنن و یا بلند شن هر هفته برن خونه هاشون الان تو اتاق تنها نشستم.نمیدونم چرا ظهری اینقدر خوابیدم احتمالا بیدار میمونم امشب رو دوست یک چیز لازم هست زنگ بزنم دوستم بیاد ,دوستم آرزوست ...ادامه مطلب